نشست «هویت انسانی: با یا بدون جنسیت؟» توسط پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد با حضور خانم زهرا گنزالس، بانوی آمریکایی رهیافته به دین مبین اسلام در روز یکشنبه 4 دی 1401 برگزار شد.
در این نشست که به صورت حضوری و مجازی برگزار شد، خانم گنزالس در ابتدا ضمن بیان ایده انقلاب جنسیتی در آمریکا گفت: این ایده به سرعت به ذهن مردم منتقل میشود و برای درک این انقلاب، نیازمند توجه به ریشههای آن هستیم.
وی برای درک ریشههای این انقلاب توجه به تفاوت برخی واژهها از جمله sex و gender را مهم قلمداد کرد و گفت: واژه Sex بیانگر جنسیت فیزیکی فرد در بدو تولد است و gender فارغ از ویژگی های فیزیکی به آنچه فرد از خود حس و درک می کند، اشاره دارد. به عبارتی انسان یاد میگیرد که ویژگیهای مردانه یا زنانه از خود بروز دهد و این مربوط به فرهنگ، محیط و تربیت انسان است.
خانم گنزالس با اشاره به آموزش طیف نوع بین زن بودن و مرد بودن از کودکی در آمریکا، گفت: در این کشور کتابهای آموزشی رایگان در اختیار کودکان قرار داده میشود که از همان ابتدا به حق انتخاب خود بین زن بودن و مرد بودن آگاه شوند و هرگونه که می خواهند باشند. از این رو تمام دنیا باید به انتخاب او احترام بگذارند.
وی افزود: نگاه غربیها به زندگی انسانها در ایران، به عنوان زندگی محدود است به این معنی که خودشان را از لذتها محروم کردهاند. چرا که در ایران یک انسان قبول کرده است که زن باشد و یا مرد باشد در حالی که در غرب این یک طیف است و میتوان در هر لحظه از زندگی، در هر قسمت بین مرد بودن و زن بودن قرار گرفت و این را آزادی میدانند.
خانم گنزالس با اشاره به اینکه انقلاب جنسیتی در ابتدا فقط محدود مسائل فمینیستی و نابرابری حقوق زن و مرد بود، گفت: اما بعدتر به آزادیهای فراتر از نابرابریهای مربوط به حقوق زن و مرد ختم شد و به نحوی تقاضای آزادی بدون محدودیت در نوع زن بودن و مرد بودن داشتند. مدعی بودند جنسیت چیزی نیست که خداوند به انسان عطا کرده است، بلکه حق زن و مرد است که انتخاب کنند، چگونه باشند.
وی افزود: در تفکر آنان اینکه در بدو تولد، به کودک متولد شده لقب پسر یا دختر بدهیم این ظلم به اوست و این سلب آزادی از انسان است. آنها همجنسگرایی را یک سبک زندگی میدانند که همه باید در انتخاب آن آزاد باشند و این اصطلاح را مطرح میکنند که «بدن من، حق من است».
وی، هدف اصلی انقلاب جنسیتی را ساختن آینده جنسیتی خنثی برای همه عنوان کرد و گفت: آیندهای که در آن هیچکس وادار به قبول هویت نوع خود نباشد و در عوض در انتخاب چگونگی شناسایی خود بر اساس طیف گسترده از انواع نوعیت که بسیار انعطاف پذیر است، آزاد باشد.
وی افزود: با مطالعه حجم عظیمی از ادبیات در این زمینه، به این نتیجه میرسیم که این طیف مختلف نتیجه لیبرالیسم است که پایه و اساس فرهنگ آمریکایی است. فردگرایی، عقلگرایی، آزادی و . . . از جمله ارزشهای اصلی جامعه لیبرال است.
خانم گنزالس گفت: یکی از عوامل اصلی که در ارزشهای اصلی لیبرالیسم غایب است، نقش خداوند است. خدا در لیبرالیسم هیچ نقشی ندارد. این انسان است که تنها حق تعریف و اختصاص حقوق و آزادیها و قوانین و نقشها و هویتهای اجتماعی ـ فرهنگی به افراد را دارد.
وی افزود: در چنین جامعهای که دین اصلی خداوند، با لیبرالیسم به عنوان دین و نیروی هدایتکننده انسانها جایگزین شده است، انقلاب جنسیتی (نوع) پدید آمده است.
وی ادامه داد تعریف خانواده در فرهنگ و حتی قانون آمریکا در سالهای اخیر به دلیل این هویتها نوعی جدید به طور اساسی بازتعریف شده و از ساختار طبیعی هسته خانواده به خانوادههای همجنس تبدیل شده است. رابطههای چند فردی از جمله این روابط است.
خانم گنزالس گفت: قانونگذاران، سازمانهای غیردولتی و دیگر جنبشهای مردمی، برای تطبیق این شیوههای زندگی جدید در زندگی مدرن و سازگار ساختن آنها با قانون، سخت تلاش میکنند تا قوانین را تغییر دهند تا حقوق کامل را به خانوادههای همجنس اعطا کنند.
وبینار برگزارشده در نشانی الکترونیکی زیر قابل دسترس پژوهشگران است: