دومین برنامه از رویداد بزرگداشت عالم و متفکر برجسته استاد محمدرضا حکیمی با عنوان بررسی مبانی نظری اندیشه استاد توسط پژوهشکده مطالعات علوم اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد و با همکاری مجمع عالی حکمت در روز یکشنبه 26 دی ماه 1400 برگزار شد.
در این نشست که با حضور پژوهشگران و به صورت مجازی برگزار شد، دکتر محمدتقی سبحانی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به بیان مبانی نظری استاد حکیمی پرداخت.
وی در سخنان آغازین خود شناخت منظومه اندیشهای استاد حکیمی را از رهگذر مراجعه توامان به آثار و همچنین بسترها و زمینههای آن و اقدامهای علمی و عملی ایشان دانست و گفت: متاسفانه نسبت به اندیشههای ایشان در برخی موارد تنگنظرانه برخورد شده است.
وی افزود: مبانی نظری و چارچوب معرفتی ایشان را میتوان در اصول مختلفی بیان کرد و در ذیل آن به تشریح دیدگاههای ایشان پرداخت.
وی اصل اول را توجه به استقلال دین از مکاتب بشری عنوان کرد و گفت: مکاتب الهی از نظر محتوا و درون مایه بهگونهای است که در چارچوب مستقل برآمده از منابع مستقل و برای اهداف خاص طراحی شده است و اساس خلقت و اراده الهی برای انسان و جهان بر آن است.
دکتر سبحانی افزود: بر مبنای نظریه تفکیک، بین مکتب وحیانی با دیگر مکاتب تفاوت وجود دارد و این به معنی تفکیک دین از عقل نیست بلکه تفکیک بین معرفت وحیانی و مکاتبی است که در بیرون از حوزه معرفت وحیانی به اندیشهورزی و ساخت نظریه پرداختهاند.
وی با اشاره به این که در دیدگاه علامه تفکیک دین از علم وجود ندارد گفت: با توجه به آثار ایشان، استاد هرگز ساحت علم را از ساحت دین جدا نمیداند، بلکه معتقد است تفکر وحیانی همراه با تجربه و اندیشههای علمی است.
وی افزود: از دیدگاه استاد حکیمی اگر مکتب بشری بر پایه مفاهیم و اصول خودساخته، نظریهای به دست آورد، به معنای نادیدهگرفتن دستاوردهای آن نیست بلکه ایشان بارها از اجتهاد فلسفی سخن گفتهاند و این که باید در دستاوردهای بشری و فلسفه و احکام امروزی اجتهاد کنیم و آنها را در نظر بگیریم.
وی افزود: از دیدگاه علامه حکیمی، انبیای الهی خود اندیشهورزی و علمپروری را در درون خود انجام دادهاند و از این جهت مکتب الهی نیازمند اندیشهورزی بشری نیست ولی اندیشههای بشری میتوانند در فرایند تعاملی، اندیشههایی را عرضه کنند ولی در نهایت مکتب الهی کارساز است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، استقلال دین و استقلال وحی در حوزه معرفت دینی را اصل دوم از اندیشههای استاد حکیمی بیان نمود و گفت: این استقلال در دو جهت اساسی استقلال در نظام معارف انسانی و الهی و همچنین استقلال در شیوههای دسترسی به معارف تعریف میشود.
وی افزود: اصل سوم تعریف ایشان از دین است که تاکید دارند جوهره دینی و حقایق دینی همان مفاهیمی است که توسط انبیاء به انسان عرضه شده است و در اسلام، قرآن و سنت مجموعه منابعی است که دین را به ما عرضه میکند. و این نظریه در مقابل کسانی است که اصول وحی را مفاهیم تاریخی بیان کرده و قائل به عصریسازی هستند.
وی اصول چهارم و پنج مبانی نظری استاد محمدرضا حکیمی را خطاب مکاتب وحی به ناس و توجه دین به مردم و هدایت آنان عنوان کرد و گفت: در آثار استاد بارها به مفاهیم ناس، انسان و مردم برخورد میکینم و از دیدگاه اسلام هیچکس و در هیچ مرتبهای از دانش و فهم بیرون از خطاب قرآن نیست و آن چه مخاطب وحی است انسان به لحاظ انسانبودن آن است.
وی افزود: انسان یک حقیقت مشترک در همه سطوح معرفت است که ثروتمند و فقیر، عالم و عامی، صاحبان حرف یا افراد عادی، همه فرهنگها، همه ملیتها و همه قومها را در بر میگیرد در حالی که مکاتب بشری خاصگرایانه، نخبهگرایانه یا قومگرایانه طراحی شدهاند.
دکتر سبحانی با اشاره به این دیدگاه استاد حکیمی در این زمینه به سمت پراگماتیسم سطحی سوق پیدا نمیکند، گفت: همه آن چه دین عرضه کرده از خداشناسی تا معارف، احکام و ارزشهای دینی همه سرانجام باید در خدمت بهبود سعادت بشر باشد و این به معنای کارکردگرایی دین نیست بلکه اساس دین به این منظور است.
وی افزود: علامه حکیمی مصداق الهیات کاربردی و الهیات ناظر به عمل است که دغدغه انسان در صحنه را دنبال میکند. از دیدگاه ایشان دین برای مردم و برای انسان است چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی، چه در بعد باطنی و چه در بعد ظاهری و چه در بعد مادی و چه در بعد معنوی.
وی اصل ششمی که در اندیشه استاد حکیمی میتوان جستجو کرد را سرمایه وجودی انسان مخاطب وحی و دین معرفی کرد و گفت: از نظر ایشان عقل و فطرت دو سرمایه اجتماعی هستند که سهم اساسی در دینفهمی و دینورزی انسان دارد.
وی افزود: ایشان معتقد است که همه بنیاد و آگاهی انسان مبتنی بر عقل است و مفهوم عقل خودبنیاد دینی را در آثار و معارف خود مطرح میکنند و معتقدند عقل دارای سرمایههای معرفتی است و صرفاً ابزار و طریق نیست بلکه واجد ارزشهای اساسی است که انسان برای فهم درست به آنها نیازمند است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی موضوع اجتهاد را از اصول دیگر در منظومه فکری استاد حکیمی برشمرد و گفت: مفهوم اجتهاد از نظر استاد بسیار گسترده و عمیق و در همه جوانب معارف دینی است و معتقد به اجتهاد در مبانی نظری و اصول عقلانی هستند. اجتهاد برای بهسازی الگوهای زندگی و اجتهاد برای مدنیت و تمدن اسلامی.
وی افزود: در مکتب معرفتی فکری و نظریه ایشان در حوزه انسانشناسی به عنصر آزادی، اختیار و اراده تاکید جدی وجود دارد.
دکتر سبحانی در پایان سخنان خود با اشاره به دورههای تاریخی متفاوت زندگی مرحوم استاد محمدرضا حکیمی و همچنین افت و خیزها در اندیشههای ایشان گفت: میتوان با مطالعه آثار متعدد به جامانده به مکتب فکری استاد برسیم. متاسفانه به دلایل مختلف ایشان نتوانست منظومه خود را کاملاً تفسیر کند ولی اثر الحیات یک منظومه کامل قرآنی و روایی از مکتب معرفتی استاد در کنار آثار دیگر مانند الهیات بشری و الهیات الهی است که نشان میدهد ایشان یک منظومه اندیش است و در کنار مفرداتی که بر آن تاکید میکند آن نگاه زنجیروار و سیستماتیک را در معرفت دینی و انسانی به رسمیت میشناسد.
در پایان جلسه نیز پرسش و پاسخ با مشارکت پژوهشگران و استادان شرکتکننده انجام شد.
وبینار برگزارشده در نشانی الکترونیکی زیر قابل دسترس پژوهشگران است:
https://vroom.um.ac.ir/ppkovv4akdnh
اولین برنامه رویداد بزرگداشت این عالم و متفکر برجسته توسط پژوهشکده مطالعات علوم اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد با موضوع میزگرد بررسی اندیشه اجتماعی استاد محمدرضا حکیمی با حضور آقایان امیرمهدی حکیمی، مدیر موسسه فرهنگی هنری الحیات و محمدجواد استادی، پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد که در نشانی زیر قابل دسترسی است:
https://vroom.um.ac.ir/p5mtlhx8ysgj