گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد ; ایجاد اشتغال پایدار یکی از مولفه های مهم تاثیر گذار در روند توسعه و رشد اقتصادی و رشد فرهنگی و حتی اجتماعی است، چرا که عدم پایداری اشتغال به مسائلی چون افزایش بحران ها و آسیب های اجتماعی منتهی می شود، لذا تعریف دقیق از اشتغال، کارکردهای اشتغال وسن اشتغال موارد مهمی است که پیش نیازهای ایجاد شغل است. وحید ارشدی اقتصاد دان و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد پژوهشکده مطالعات انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در این باره اطلاعاتی به ما داده است.
چه تعریفی از بیکاری در مفاهیم بین المللی ارائه شده است؟
یکی از شاخص های مهم اقتصادی و اجتماعی، شاخصهای مرتبط با بازار کار همچون نرخ مشارکت، میزان اشتغال و میزان بیکاری افراد بالای ۱۵ سال است که در جستجوی کارند. تغییرات این شاخصها تابع عوامل مهم فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به شمار می رود. لذا بسیاری از نهادهای اجتماعی و حمایتی و آموزشی در امر اشتغال و اشتغالزایی خود را موظف به ورود به این موضوع با هدف افزایش اشتغال و کاهش نرخ بیکاری کرده اند؛ اگر به نمودارها و روندهای نرخ بیکاری که رسما از طریق مراجع ذیصلاح ارائه شده توجه کنیم متوسط نرخ بیکاری در دو دهه گذشته حدود ۱۲ درصد بوده و نوسانات چشمگیری نداشته است که البته با تعریفی که مرکز آمار ایران و سازمان بین المللی کار ILO دارد. در این تعریف بیکار به تمامی افراد ۱۵ساله و بیشتر اطلاق می شود که:
۱ - در هفته ی مرجع فاقد کار باشند ( دارای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی نباشند).
۲ - در هفته ی مرجع و یا هفته ی بعد از آن آماده برای کار باشند (برای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی آماده باشند)
۳ - در هفته ی مرجع و سه هفته قبل از آن جویای کار باشند (اقدامات مشخصی را به منظور جستجوی اشتغال مزدبگیری و یا خوداشتغالی به عمل آورده باشند)
بنا براین تعریف پس نرخ بیکاری ما به مراتب بیشتر از آمارهای اعلامی دولت است؟
افرادی که به دلیل آغاز به کار در آینده و یا انتظار بازگشت به شغل قبلی جویای کار نبوده، ولی فاقد کار و آماده برای کار بوده اند نیز بیکار محسوب می شوند. متوسط نرخ مشارکت هم حدود ۴۰ درصد است که ناشی از افزایش مشارکت زنان و اوج ورود جمعیت فعال متولدین دهه ۶۰ و ۷۰ است. نرخ مشارکت اقتصادی یا همان نرخ فعالیت، عبارت است از نسبت جمعیت فعال (شاغل و بیکار) به جمعیت در سن کار. در واقع جمعیت فعال از جمع شاغلین و بیکاران (افراد جویای کار) بهدست میآید. به نظرم اگر تعاریف دقیقتر و واقعی تر برای نرخ بیکاری داشته باشیم بطوری که بیکار را فرد بالای ۱۵ سال تعریف کنیم که با جستجوی شغل، کار مناسب پایداری را نیابد که حداقل معیشتش را تأمین کند نرخ بیکاری به مراتب بالاتر خواهد بود. با این وجود فارغ از اینکه این نرخ چه میزان باشد مقایسه روند نرخ بیکاری با روند رشد اقتصادی، نرخ تورم، درآمدهای نفتی، نرخ ارز و میزان تسهیلات بانکی، شدت و ضعف تحریم ها لازم بوده و باید بررسی شود و اثرات مشکلات اقتصادی روی نرخ بیکاری سنجیده شود. قاعدتا افزایش و کاهش رشد اقتصادی باید نرخ بیکاری را افزایش و کاهش دهد اما ثبات نسبی نرخ بیکاری و نوسانات محدود آن بیانگر این است که نرخ بیکاری تابعیت شدیدی از تغییرات رشد اقتصادی ندارد و بخشی از عوامل مؤثر بر کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال پایدار را باید در عوامل اجتماعی و فرهنگی و آموزشی و مهارتی ملاحظه کرد که با توجه به این عوامل،مشکلات اقتصادی، اوضاع بازار کار را آشفته تر می کند.
آیا حمایت هایی چون اعطای وام می تواند در ایجاد اشتغال جامعه و کارجویان مثمر ثمر باشد؟
مشکل اینجاست که سیاستگذاری جامعی که به موضوع اشتغال به صورت شبکه ای نگاه کند و از ابعاد مختلف آن را واکاوی کند تا کنون وجود نداشته است و بستر لازم برای تأثیرگذاری سیاست ها به وجود نیامده است. با همجمعی و هم افزایی تقویت فرهنگ کار و تلاش، تضعیف روحیه سفته بازی و سوداگری، آمایش اشتغال، ارائه بسته های آمار و اطلاعات به روز، ظرفیت شناسی اقتصاد کشور در هر منطقه، پرورش استعداد و توانمندیها در جهت احیای ظرفیت ها و بسته های اقتصادی منسجم و هماهنگ همچون تسهیلات مؤثر قابلیت دارند مشکل اشتغال را حل کنند. متأسفانه شاهد هستیم که دولت های مختلف یک برنامه منسجمی برای بهبود اشتغال نداشته و حتی برای بهبود نرخ بیکاری و رفع این معضل به دادن تسهیلات که راحت ترین کار است رو آورده اند و بسیاری از منابع را که می توانست به صورت مؤثرتری هزینه شود را در مسیر رفع بیکاری از دست داده اند. همه می دانند کشور ایران ظرفیت های بی نظیری دارد که می تواند بسیاری از معضلات مرتبط با بیکاری را رفع کند اما به دلیل حاکم شدن فرهنگ سفته بازی و دلالی و واسطه گری در مردم و از طرف دیگر سرعت فزاینده کاهش قدرت خرید پول ملی فرهنگ کار و تولید به مرور زمان ضعیف شده است و بسیاری از جوانان درآمد بدون کار و تلاش را در کوتاه ترین زمان ممکن طلب می کنند.
چه راهکارهایی برای کاهش نرخ بیکاری پیشنهاد می کنید؟
امروز برای اشتغال باید چند اقدام جدی صورت گیرد اول اینکه آسیب شناسی سیاستهای گذشته؛ دوم آمایش اشتغال کشور که شامل میزان اشتغال در هر صنف، جانمایی و نقطه گذاری مشاغل، میزان تراکم مشاغل در هر منطقه، پیش بینی نیازهای شغلی جامعه تاحداقل دو دهه آینده، هدایت استعدادهای تحصیلی به سمت آن مشاغل، رصد وضعیت فارغ التحصیلان مراکز آموزشی در سطوح مختلف و بررسی انطباق شغل با رشته، آمایش رشته ای متناسب با نیازهای شغلی منطقه، سیاستهای تشویقی برای توانمندسازی جذب فارغ التحصیلان بیکار، تربیت اقتصادی کودکان و نوجوانان برای ورود به بازار کار، بهره گیری از ظرفیتهای دینی و فرهنگی برای تقویت فرهنگ کار و تلاش، نشان دادن ظرفیتهای منطقه ای و ملی، حذف رانت های غیر مولد اقتصادی، بهبود زیرساختهای شهرهای کوچک و متوسط و روستاها و جلوگیری از حاشیه نشینی های شهرهای بزرگ و... مسیر اشتغالزایی را فراهم می کند. ضمن اینکه بهره گیری از ظرفیت بین المللی برای سرمایه گذاری و جذب نیروی کار توانمند نیز به عنوان راهکار آخر پیشنهاد می گردد. حفظ قدرت خرید مردم و ثبات شریط اقتصادی و از طرف دیگر اصلاح قوانینی همچون قانون کار و تامین اجتماعی و بهبود فضای کسب و کار از اقدامات لازم برای بهبود وضعیت اشتغال است. اقدام دیگر هم اهمیت ویژه دادن قوه مجریه و قضائیه به بخش کشاورزی و صنایع پیشران مسکن، خودرو، گردشگری و دانش بنیان و بهره گیری از فضای مجازی و تکنولوژی های ارتباطی است که می تواند تاثیر قابل توجهی در اشتغالزایی داشته باشد. به نظر می رسد اگر بر روی این موضوع مهم کار کارشناسی صورت بگیرد و اگر اصلاح ساختار سازمانی تجمیع وزارت های آموزشی و وزارت کارنیز دنبال شود، می تواند خروجی نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی را به بازار کار و تامین نیازهای بازار کار برساند.
ورود زنان به بازار کار مورد انتقاد برخی از مردان است به این دلیل که گمان می کنند صاحبان کار به دلیل اعطای حقوق کمتر به زنان تمایل بیشتری به استخدام زنان نسبت به مردان دارند تحلیل شما از این موضوع چیست؟
مسئله دیگر بازار کار که کار را پیچیده تر کرده است عرضه روزافزون نیروی کار زنان است. این مسئله در سال های اخیر به دلایل مختلف فرهنگی و اجتماعی افزایش پیدا کرده است که هم می تواند مثبت باشد و هم می تواند پیامدهای منفی برای نظام خانواده و بازار کار داشته باشد. بالاخره در جامعه ما حق تکفل خانواده ها بر عهده مردان است ولی به دلیل افزایش تحصیلات خانم ها و استقلال طلبی آنها و از طرفی تغییر ساختار جمعیتی خانواده ها عرضه نیروی کار خانم ها و نرخ مشارکت آنان به شدت افزایش پیدا کرده است و به دلیل ارزان بودن نیروی کار خانم ها بخشی از نیروی کار آقایان اشغال شده و موجب بیکاری بیشتر آقایان شده است. همین مسئله باعث شده انتظارات از خانم ها برای داشتن شغل بیشتر شود و آنها تلاش بیشتری می کنند که بخش قابل توجهی از فعالیتهای اقتصادی را بر عهده بگیرند. من معتقدم ما به ورود زنان به بازار کار برای مشاغل مناسب نیازمندیم و مشاغل متنوع و متعددی داریم که خانم ها می توانند نقش ایفا کنند که ما در آنها کمبود داریم اما نباید اجازه دهیم که بیکاری مردان که باید به اداره زندگی همت گماشته و منابعی را برای تامین معیشت خانواده فراهم کنند افزایش پیدا کنند. این فرایند به فروپاشی نهاد خانواده منجر می شود و نمی توان آینده خوبی را متصور نمود. کشور به شدت نیازمند خانواده پایدار است که بستر اقتصادی آن داشتن شغل آبرومند برای سرپرست خانواده است. اشتغال خانمها نیز باید در مسیر تقویت نهاد خانواده و تربیت نسل سالم و صالح هدایت شود.