زیست نباتی دانشگاه‌های ایرانی و ابرچالش‌هایی که با آن مواجه است

1010428

دانشگاه‌های ایرانی دستاوردهای بسیاری داشته ولی ما نمی‌توانیم برای کسب موفقیت جهانی دانشگاه‌های خود را با معیارهای بومی بسنجیم.

دکتر علی خورسندی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گونه‌شناسی که تعریف کردم از دانشگاه از ۸ قرن قبل تا کنون به ۵ گونه اصلی رسیدم و بیان می‌کنم که کجای این مفهوم شناسی در دانشگاه قرار داریم یا دانشگاه ایرانی کجای این مفهوم تکاملی قرار دارد.

پنج گونه اصلی دانشگاه از 8 قرن قبل

۱_ نگهبانی فرهنگی

۲_ اجتماع نخبگانی

۳_ حقیقت‌جویی

۴_ توده‌گرایی

۵_ جامعه گرایی

درایران دانش اموختگان رها می شوند

وی اضافه کرد: اکنون سهم دانشگاه در تولید محصولات دانشی زیر ۱۲ درصد است یعنی در موسسات بیرونی تولید صورت می‌گیرند و دانشگاه هیچ وقت دو وظیفه نداشته یکی تولید محصولات دانشی و دوم اینکه هیچ‌گاه مسوولیت شغل دانش‌آموختگان خود را ندارد و مراکز فنی حرفه‌ای نیست.

چهار ابرچالش دانشگاه ایرانی با توجه با دانشگاه تراز جهانی داریم.

۱_ چالش معرفتی

۲_ حکمرانی دانشگاه

۳_ بازنگری فرآیندی

4- چالش پیامدی

دانشگاه ایرانی به لحاظ پیامدی بلاتکلیف است

خورسندی اذعان کرد: دانشگاه ایرانی به لحاظ پیامدی در مقایسه با نهادهای اجتماعی بلاتکلیف است یعنی آن را بلاتکلیف گذاشتند، به این معنا که به عقل نقاد و خرد آزادی که باید باشد و راهکار ارائه دهد اصلا فرصتی داده نمی‌شود اگر چه اکنون نفس‌های جدیدی در دانشگاه برای گسترش مسوولیت پذیری اجتماعی ایجاد شده ولی حداقل در حد فرمالیسم قابل قبول است و ایده‌ها یک شبه به آرمان عملی محقق نمی‌شوند.

من معتقدم برنامه‌ریزی توسعه آموزش عالی در ایران عملا شکست خورده است و یا شاید به زبان منصفانه‌تر برنامه‌ریزی آموزش عالی در نظام دانشگاهی ما اصلا موثر نیست و دلایل کمی و کیفی وجود دارد. در سال جاری ما شاهد بودیم که ۴۶ درصد از افراد شرکت کننده در کنکور سراسری واجد انتخاب رشته بودند ولی انتخاب رشته نکردند که باعث می‌شود با یک و نیم میلیون صندلی خالی در دانشگاه‌های کشور مواجه شویم و من این را ناکامی و شکست برنامه‌ریزی توسعه آموزش عالی می‌دانم.

اینکه دانش‌آموختگان دانشگاهی بیکار سه برابر کسانی هستند که دانش‌آموختگان دانشگاهی نیستند یعنی برنامه‌ریزی آموزش عالی ناکام است. ما بر اساس برنامه‌ریزی توسعه اقتصادی آموزش عالی آموزش دانشگاهی را توسعه می‌دهیم تا نیروی انسانی ماهر و مولد وارد جامعه کنیم ولی کجاست؟!

البته این نقد فقط مربوط به دانشگاه نیست و یکسری فاکتورهای دیگر باید این زمینه را فراهم کنند تا افراد وارد جذب بازار کار شوند اما می‌بینیم که دانشگاه ما نمی‌تواند نیروی مولد و ماهر تحویل جامعه دهد و دانش‌آموخته کارآفرین وارد جامعه کند.

اینکه با تعدد و تکثر آموزش عالی مواجه هستیم و هر روز افزایش می‌یابد اینها همه نشانه‌های ناکامی آموزش عالی در ایران است.

چرا برنامه‌ریزی آموزش عالی در ایران ناکام است؟

وی ادامه داد: تجربه آزموده کشورهای جهان نشان می‌دهد که سرنوشت برنامه‌ریزی توسعه آموزش عالی در نظام‌های متمرکز چیزی جز شکست نبوده و نیست.

پیام آن بسیار ساده است که ما با یک سیستم آموزش عالی متمرکز نمی‌توانیم آموزشی داشته باشیم که به آن افتخار کنیم، در صد دانشگاه برتر جهان : شما هیچ دانشگاهی را پیدا نمی‌کنید که از دل یک کشور متمرکز بیرون آمده باشد حدود ۸۰ درصد آن غیر متمرکز و باقی، نیمه متمرکز است.

سیستم متمرکز در سیاستگذاری آموزش عالی در حد قیاس جهانی پاسخگو نیست

دکتر خورسندی اظهار کرد: سیستم متمرکز در سیاستگذاری آموزش عالی در حد قیاس جهانی پاسخگو نیست. اگر کشورهایی غیراروپایی و اروپایی را می‌بینید که در آموزش عالی موفق هستند به همین دلیل است. دانشگاه ملی کشوری مانند سنگاپور با ۶۰۰ هیئت علمی دانشگاه اول آسیا میشود و بهترین دانشگاه ما با ۲ هزار و ۷۰۰ هیئت علمی رتبه چندم آسیا است و سه رقمی میشود و این جای تأسف است و یک جای کار اشکال دارد.

دلایل متعدد است و دو مورد از دلایل، سیستم سیاست‌گذاری متمرکز و حکمرانی دولتی است. تمام این مسائلی که مطرح می‌کنم علل کج‌کارکردی سیاستی یا عملکرد نامطلوب فرآیندی، علت نیست و سیستم سیاست‌گذاری متمرکز مسأله ساز است اما ابرمساله نیست و مسأله اصلی همان بنیان‌های معرفتی و ارزش‌های دانشگاهی است که به دانشگاه ما ورود پیدا نکردند و یادگیری در دانشگاه ما فضیلت نیست و همه چیز فرمالیسم است.

آرزو داریم از تز دانشجوی دکترای ما یک خط دانش تولید شود ولی واقعا وجود ندارد و فضیلت یادگیری جدی گرفته نمی‌شود.

میخواهم با یک استعاره دانشگاه ایرانی را توصیف کنم، به عقیده من با توجه به شاخص های تراز جهانی از استعاره زیست و هستی نباتی برای دانشگاه ما استفاده میکند که به وضعیتی گفته می‌شود که بیمار نفس می‌کشد و علائم حیاتی دارد ولی در پاسخ به محرک‌های بیرونی توانمند نیست و یک سازمانی که زیست نباتی دارد شبیه بیماری است که میتواند سالها حیات درونی داشته باشد ولی حیات بیرونی ندارد، برای این موجود زنده هزینه میشود ولی بی‌تحرک و بی‌رمق است.

در ادامه نیز استادان به بحث و تبادل نظر پیرامون مباحث مطرح شده پرداختند 


کلیه حقوق متعلق به پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی می باشد.