خلاصه جلسه دوم مورخ 1400/01/24
-
در علوم انسانی جدید نسبت به علوم سنتی دانشمندان دچار نوعی تغییر رفتار شدند. به جای تغییر در نظریات و نوع مطالعات، بیشتر تغییر رفتار رخ داده است. این تغییر در علوم انسانی یک تغییر در نظریات نیست بلکه یک تغییر وضعیت است.
-
نگاه عالم در این علوم جدید انسانی، به جای انباشت علوم که بخواهد دانش مختلف را در ذهن خود انباشت کند، یک نگاه اکتشافی است که قصد دارد با علم و تجربه خود جهان را کشف کند.
از دیگر ویژگی های این دوران پدید آمدن وضعیت شک است. در این وضعیت تمام عالمان از منظر خود و بر اساس برداشت ها و تجربیات خود نظریات خاص خود را بیان می کنند و یک چالش مداوم و دائمی بین نظریات مختلف و شک نسبت به یکدیگر وجود دارد. این وضعیت در طول تاریخ علم بی سابقه است.
وضعیت نفی مرجعیت ها و شک، رخدادی است که به موازات وضعیت مشروعیت فردیت به وجود آمده است
شک در این معنا یعنی از صدور حکم و تصمیم گیری در مورد مسائل دست بکشیم. چون عقل ما آنقدر متناهی و دارای محدودیت است که نمیتوانیم واقعیتها را به طور کامل کشف کنیم. این وضعیت تعلیق حکم است.
انسان باید با درک عمیقی نسبت به محدودیتهای عقل خود به توانمندی عقل خود ننازد و به جایگاه طبیعی خود در میان سایر موجودات طبیعی برگردد.
هر چند کشف فردیت و مشروعیت دادن به فردیت نوعی سرکشی محسوب میشود اما این سرکشی ناشی از درک عمیق نسبت به تنهایی و محدودیت های ذاتی انسان است.
وضعیت شک شامل ۲ چالش عمده است چالش مطابقت و چالش معیار.
چالش مطابقت: ما همواره با حس خود با جهان طبیعی مواجه می شویم و هیچگاه نمی توانیم مطمئن شویم برداشتی که از طریق حس خود نسبت به اشیا و موجودیت ها پیدا کرده ایم مطابق با حقیقت عینی آنها هست یا نه.
وضعیت شک و فردیت و تنهایی انسان وضعیتی نیست که بتوان در آن زندگی سالمی داشت. باید از وضعیت شک به وضعیت زندگی علمی عبور کرد. در وضعیت علمی اولاً انسانها باید با همدیگر و مشترکاً بیاندیشند.
علم از درون شک قدرت می گیرد. آگاهی به محدودیت و تنهایی و فردیت انسان مسیری است برای غلبه بر این محدودیت و تنهایی.
رویکرد علمی باید به افزایش قدرت کمک کند و این مسئله از مسیر تلاش برای غلبه بر محدودیت های ذاتی انسان نشات می گیرد.
- متن کامل جلسه اول